قیمت گذاری تعریف شده: سه راهبرد قیمت گذاری متفاوت
آیا قیمت و هزینه همان چیز؟
اگر چه دو مورد تقریبا جایگزین در سخنرانی غیر رسمی استفاده می شود، در بحث های تجاری رسمی بیشتر قیمت ها و هزینه ها کاملا متفاوت نیستند. قیمت چیزی است که خریدار برای محصول یا خدمات پرداخت می کند.
هزینه سرمایه گذاری فروشنده در محصول متعاقبا فروخته شده است.
توجه داشته باشید که این تفاوت بین قیمت خریدار برای محصول و هزینه به فروشنده برای به دست آوردن یا ساخت محصول متنی است. برای یک کشاورز گندم، عمده فروش مواد غذایی خریدار است و قیمت تعیین شده توسط کشاورز همان چیزی است که عمده فروش پرداخت می کند تا گندم را به دست آورد. با این حال، برای عمده فروش مواد غذایی، آنچه که او برای گندم می پردازد هزینه او است؛ پس از آن، او یک قیمت بالاتر از آن هزینه را تعیین می کند، که پس از آن نانوایی می تواند برای خرید گندم پرداخت کند.
تفاوت در یک گزارش درآمد شرکت روشن تر است که در آن متغیر قیمت با فروش همراه است و به عنوان یک عنصر درآمد در صورت سود و زیان ظاهر می شود. از سوی دیگر، هزینه تولید محصول، در صورت حساب درآمد، به عنوان هزینه کالاها فروخته شده است.
فروشنده چگونه قیمت را تعیین می کند؟
روش های خاصی برای تنظیم هزینه های خاص وجود دارد، اما تقریبا همه به یک نوع از سه رویکرد کلی دست می یابند:
- قیمت گذاری مبتنی بر هزینه این رویکرد (در نظریه، اما نه همیشه در عمل)، هر فروشنده دیگری را به عنوان قیمت برای یک محصول مشابه یا یک محصول مشابه تعریف می کند و قیمت فروش را در ارتباط با هزینه آن قرار می دهد. قیمت گذاری مارک ها یک نمونه خاص از این روش کلی است. به عنوان مثال، در فروش ابزار آلات موسیقی، اکثر ابزارها یکی از دو نشانه گذاری، علامت گذاری، که در آن هزینه های درام و گیتار 50 درصد از قیمت خرده فروشی و B نقطه گذاری، که در آن هزینه ابزار صفحه کلید 60 درصد از قیمت خرده فروشی. این ها صرفا کنوانسیون هستند؛ خرده فروشان کالاهای مختلف ممکن است نشانه گذاری با درصد متفاوت داشته باشند. یک نتیجه جالب از قیمت گذاری نشانه گذاری این است که در صنعت می تواند یک هنجار را ایجاد کند، بنابراین به طور موثر تاثیر رقابت را کاهش می دهد.
- قیمت رقابتی قیمت رقابتی، به عنوان نام نشان می دهد، قبل از تنظیم قیمت به رقابت فروشنده نگاه می کند. برای فروش محصول چه هستند؟ پس فروشنده ممکن است قیمت مشابهی را تعیین کند، بدیهی است که این فروشنده دیگر از مزیت قیمت محروم می شود و یا به طور رقابتی، ممکن است پیشنهاد دهد که هر گونه پیشنهاد صحیح را با یک درصد کاهش دهد.
- قیمت گذاری مبتنی بر تقاضا این رویکرد ممکن است به دنبال تقاضای رو به رشد یا کاهش تقاضا باشد. در اولین نمونه، یک فروشنده ممکن است قیمت فروش چیزی را در عرضه محدود افزایش دهد. فروش خانه های مسکونی یکی از این موارد است. از آنجا که هر محل اقامت نشان دهنده یک محصول منحصر به فرد است - هیچ خانه دیگر در جهان (توسعه مسکن به استثنای) دقیقا مانند یک برای فروش است. اگر مسکن متوجه شود که تقاضا آن را توجیه می کند، وی به مالک توصیه می کند که "پیشنهادات رقابتی" را بپذیرد. اگر خانه تقاضای کافی داشته باشد، قیمت فروش نهایی ممکن است چندین هزار دلار بالاتر از قیمت درخواست اصلی باشد. در موارد دیگر، یک محصول با تقاضای بالا دیگر تولید نمی شود؛ در پاسخ به کمبود فزاینده محصول، فروشنده ممکن است قیمت فروش را افزایش دهد. از سوی دیگر، فروش تخفیف اغلب یک فرم قیمت گذاری مبتنی بر تقاضا را نشان می دهد، در حالیکه تقاضای کاهش نیاز به کاهش قیمت فروش، شاید چندین بار، برای حذف موجودی.
هر یک از این سه رویکرد دارای انواع مختلفی است که یکی از آنها قیمت گذاری نفوذ است . برخی از بازارها ترکیبی جالب از هر سه را ارائه می دهند. ای بی، به عنوان مثال، عمده فروشان را به بازار ارائه می دهد که قیمت آنها را تعیین می کنند، اغلب بر اساس هزینه محصول. در عین حال، به دلیل اینکه بازار باز است، با بسیاری از خریداران و فروشندگان، فروشندگان موفق ترین قیمت ها را به صورت رقابتی تنظیم می کنند. در بعضی موارد، فروشندگان eBay ممکن است برای کالای مورد استفاده از قیمت خرده فروشی اصلی، به سادگی به این دلیل که تقاضا آن را توجیه می کنند، از محصولات بیشتری استفاده کنند. علاوه بر این، eBay همچنین مزایده ها ، قالب دیگری از قیمت گذاری متغیر را بر اساس تقاضا، حامی می کند.