2 دسته بندی های سودمندی برای کمک به کسب و کار شما

کسب و کار شما در تولید سود چگونه است؟ آیا عملکرد بهتر یا بدتر شده است؟ چقدر می تواند کسب و کار شما را بهتر انجام دهد؟ چگونه با کسب و کارهای دیگر مقایسه می کنید؟ چگونه شما می دانید؟

زمینه مناسب برای یافتن پاسخ به این سوالات، محاسبه و تحلیل نسبت سودآوری یا معیارهای مالی است که توانایی کسب و کار را برای تولید درآمد در مقایسه با هزینه ها و هزینه ها در یک دوره حسابداری خاص تعیین می کند.

در بیشتر موارد، همان مقدار یا ارزش بالاتر در مقایسه با یک دوره قبلی یا یک معیار رقابتی، علامت تجاری است که شرکت خوب انجام می دهد.

دو دسته نسبت سودآوری عبارتند از نسبت حاشیه و نسبت بازدهی. نسبت ریسک نشان دهنده توانایی شرکت در انتقال دلار به سود است. نسبت بازده اندازه گیری توانایی کلی شرکت برای تولید ثروت سهامداران است.

نسبت های حاشیه ای عبارتند از:

مارجین ناخالص

حاشیه ناخالص مبلغ هر دلار از فروش است که یک شرکت قادر است در قالب سود ناخالص نگه دارد. معمولا به عنوان یک درصد بیان می شود. البته، سود ناخالص ، تفاوت بین فروش شرکت یا محصولات و / یا خدمات است و هزینه این شرکت برای ارائه این محصولات و / یا خدمات است. مزیت ناخالصی بالاتر، سودآورتر این شرکت است، اما توجه داشته باشید که صنایع مختلف ممکن است نشان دهنده یا معیار مارجین ناخالصی بسیار متفاوت باشند.

مارجين ناخالص = (سود ناخالص) / (فروش)

مارجین عامل

اقدامات حاشیه عمل ، و یا در هر دلار از فروش، چقدر یک شرکت را از کسب و کار اولیه خود می کند یا از دست می دهد. همانطور که این متریک نه تنها از دست دادن فروش است، بلکه سایر مولفه های درآمد عملیاتی مانند بازاریابی و سربار، در نظر گرفته می شود که دقیق تر و کامل تر از توانایی شرکت در تولید سود نسبت به سود ناخالص می باشد.

بازده عملیاتی = (درآمد یا زیان عملیاتی) / فروش

حاشیه سود خالص

مارجین سود خالص درصد درآمد یک شرکت را پس از تمام درآمد نگه می دارد و تمام هزینه ها ثبت می شوند یا ثبت می شوند. این یک ماتریس مهم است، اما نه کاملا دقیق و یا عملی به عنوان دیگران، زیرا آن را در نظر می گیرد اطلاعات است که ممکن است کنار یک کسب و کار اصلی شرکت.

مارجین خالص = (درآمد خالص یا زیان) / فروش

مارجین جریان نقدی آزاد

به برخی از صاحبان کسب و کار، هیچ چیز مهم تر از جریان نقدی آزاد است - برای زنده ماندن عام است. حاشیه آزاد جریان نقدی اندازه گیری می کند که چگونه در هر دلار از مدیریت درآمد قادر به تبدیل به جریان نقدی آزاد است.

نقدینگی نقدینگی = (جریان نقدی آزاد) / فروش

مقادیر بازگشت عبارتند از:

بازده دارایی ها (ROA)

کسب و کار شما در مورد تبدیل دارایی به سود چگونه کارآمد است؟ تغییر یافته است، چگونه دارایی های خود را درآمد کسب کنید؟ این هدف از محاسبه بازده دارایی (ROA) است. بازده دارایی معمولا به صورت درصد بیان می شود و بالاتر بهتر است، همه چیز برابر است.

بازگشت به دارایی ها = (درآمد خالص + هزینه سود پس از پرداخت) / (میانگین مجموع دارایی ها)

بازده سهام (ROE)

همچنین در درصد بازده، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، بازده شرکت را بر سرمایه گذاران سهام خود می داند.

همانطور که قبلا، درصد بالاتر، بهتر است.

بازگشت به سهام = (درآمد خالص) / (میانگین سهام سهامداران)

بازگشت پول به دارایی

ROA نقدی مقدار جریان نقدی عملیات تقسیم شده توسط کل دارایی های شرکت است. این متفاوت از بازده معمولی در محاسبه دارایی ها است، زیرا بر جریان نقدی عملیات (CFO) و درآمد خالص متمرکز است. استفاده از CFO سخت تر برای رسیدن به ارقام هسته است، و در نتیجه آن را به عنوان یک شاخص بهتر از بازگشت واقعی است. افزایش بازده نقدی در دارایی ها به این معنی است که یک شرکت پول بیشتری از هر دارایی به دست می آورد. مقایسه ی نقدینگی در دارایی ها و بازنگری در محاسبه دارایی که از درآمد خالص استفاده می کند، می تواند به طور بالقوه نشان دهد که جایی که جریان های نقدی افزایش نمی یابند.

بازده پول نقد دارایی = جریان نقدی از عملیات / CFO / میانگین دارایی های کل)