آیا مشارکت در خرده فروشی کار می کند؟

مزایا و معایب داشتن یک فروشگاه خرده فروشی با یک شریک

در خرده فروشی - و یا هر کسب و کار کوچک - تصمیم به گرفتن یک شریک می تواند روی حیله و تزویر باشد. برخی از مزایای واقعی برای ورود به مشارکت وجود دارد، اما بدون عناصر مناسب، همه چیز می تواند سریع به جنوب برود.

تمرکز بر روی این مقاله بر روی "مشارکت" شرکای - به این معنی که هر دو مردم در کسب و کار کار می کنند. یک شریک غیرمجاز، که اغلب به عنوان یک شریک خاموش شناخته می شود، کسی است که به سادگی سرمایه برای کسب و کار را فراهم می کند.

این نوع مشارکت در اینجا نیست. این به این معنی نیست که یک شریک خاموش یک ایده بد است، اما در تجربه من، حقیقت این است که هیچ چیز شبیه یک شریک خاموش نیست. شریک خاموش اغلب زمان بیشتری نسبت به پیش بینی شما دارد. من طرفدار مشارکت های خاموش نیستم زیرا آنها تمایل دارند به سوی گفتمان منجر شوند.

به عنوان مثال، اگر فروش کاهش یابد و پس از آن سود حاصل از آن کاهش یابد، پس از آن شریک خاموش می خواهد پاسخ دهد. اغلب اوقات آنها پر از دلایل و ایده هایی هستند که چرا فروش شما پایین می آید. در خرده فروشی، شما باید در خط مقدم باشید تا بدانید چه اتفاقی می افتد. بنابراین، شریک خاموش، نظرات خود را در مورد آنچه که موجب افتادن می شود، بیرون می اندازد، اما از آنجایی که هرگز در حقیقت در خط مقدم شاهد تجربه مشتری یا ترافیک نیستند، آنها واقعا در تاریکی تیراندازی می کنند. گمانه زنی خالص است و این می تواند مضر و خطرناک باشد.

حتی به عنوان صاحب مشغول (به معنی صاحب / اپراتور) از فروشگاه کفش من، من گاهی اوقات با مشکلاتی از "نظریه های" من در مورد چرا کسب و کار پایین بود.

و من در فروشگاه بودم! تصور کنید چه چیزی برای کسی که هرگز در اطرافش بود، چطور است؟ به علاوه، اگر شما شریک تجاری هستید، می دانید که فروش پایین است و مشکل وجود دارد. آخرین چیزی که به آن نیاز دارید، کسی است که به شما می گوید مسئله ای وجود دارد - به ویژه اگر کسی واقعا در انجام هر چیزی در مورد آن دخیل نیست - به جز اینکه به شما بگوید چه کاری باید انجام دهید.

پس چرا شما باید یک شریک زندگی کنید؟

1. برای به اشتراک گذاشتن مسئولیت ها و حجم کار با شخص دیگری. در حالی که این درست است که شما و فروشگاه شما ممکن است پول بیشتری به دست بیاورند، بهتر است که دو مالک با هم کار کنند، نه کارفرمایان و کارکنان. تقسیم بار کار به این معنی است که شما می توانید کار بیشتری انجام دهید. در حالی که این کار را می توان با یک کارمند انجام داد، کارکنان علاقه مند به موفقیت کسب و کار نیستند، در حالی که یک شریک کاری می کند.

این را در نظر بگیرید، اگر شما روزانه خود را به لیست کار خود برگردانید و آن را به نصف تقسیم کنید، چقدر می توانید انجام دهید؟ به علاوه، اگر یک نفر بتواند بر روی تجربه مشتری و دیگری در عملیات تمرکز کند، شما تمام جنبه های کسب و کار خود را به طور مساوی تمرکز می کنید. واقعیت این است که وقتی شما خودتان هستید، تجربه مشتری چند هفته ای نادیده گرفته می شود. شما روی عملیات تمرکز میکنید تا این که خیلی دیر شده است.

2. هر شریک مهارت های خاصی را به ارمغان می آورد که شریک دیگر آن را ندارند. چند سال پیش یک کمپین تبلیغاتی پیتینی بووس وجود داشت. آنها کار خوبي راجع به مشارکت داشتند. آنها آقای پیتنی "ایده های مرد" و آقای بووز "مردی را که این اتفاق افتاده است" نامیده اند. مشارکت های بزرگ از دو نوع مردم تشکیل می شود: یک ذهن خلاق و یک عمل کننده.

شخص خلاق معمولا با جزئیات خوب نیست. شخص دیگری بیشتر یا کمتر قطعات را برداشت و باعث می شود همه این اتفاقات رخ دهد. چالش این است که یک نفر را بدون دیگران داشته باشید.

بنابراین آنچه که اول می آید: مرغ یا تخم مرغ است؟ آیا بهتر است ابتدا اولین خلاق شجاع و یا کارآزمایی متمرکز با جزئیات باشد؟ پاسخ این است که هر دو به همان اندازه مهم هستند. شما نمیتوانید یک کسب و کار را با یکی و بدون دیگری اجرا کنید.

3. قدرت مالی یا عادلانه عرق. یک نفر ممکن است قدرت مالی بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد. یک نفر ممکن است عادلانه از عرق بیفتد . هر دو می توانند به دیگران، به ویژه در محیط خرده فروشی، ارزش افزوده را به ارمغان بیاورند.

4. استفاده از نقاط قوت شخص دیگری. این یکی از دلایل اصلی ورود به یک مشارکت است. مشارکتها بعضی وقت ها از بین می روند، زیرا یک شخص در ابتدا معتقد است که قدرت فرد دیگر قوی تر از آن است که در واقع است و آنها ناامید می شوند.

هنگامی که انتظارات را بیش از حد بالا می بریم، ما خودمان را برای فاجعه آماده می کنیم. برای ایجاد همکاری های شگفت انگیز، دراز مدت، به دنبال نقاط نقاط و نقاطی باشید که سبب اختلاف نظر می شوند.

دوست من، ریک Segel، برخی از مشاوره خوبی در مشارکت داشته است. او این را به عنوان قانون محبت آمیز نامیده است. حکومت ارادتمند می پرسد، "چه چیزی انسان محتاط در این وضعیت می کند؟" در یک مشارکت، باید به نحوی رفتار کنید که دوست دارید رفتار کنید. شیوه ای شایان ستایش در مورد وضعیت چیست؟ راه مناسب برای انجام آن چیست؟ به آن نگاه کنید و تصمیم بگیرید: آیا این کار خوب یا کسب و کار بد است؟

مشارکت موفق

اما مشارکت های بسیاری از این قانون پیروی نمی کنند و به فاجعه پایان می دهند. سه عامل وجود دارد که برای یک همکاری موفقیت آمیز مهم است و بدون آن، مشارکت شما احتمالا شکست خواهد خورد.

1. اعتماد بزرگترین مسئله اعتماد است. هر دو طرف باید بتوانند به طور کامل به یکدیگر اعتماد کنند. یک شریک نباید کاری را انجام دهد که دیگران نمی توانند انجام دهند. اگر یک شریک بدون برنامه ریزی در مورد آنچه که انجام می دهند، برنامه را پیش ببرد، نشان می دهد که هیچ اعتماد وجود ندارد. وقتی این اتفاق می افتد، حرکت کنید. اعتماد یک جزء ضروری برای یک همکاری موفق است.

2. ارتباط یکی دیگر از مسائل بزرگ (با همکاران یا کارمندان) ارتباط است. آیا هر دو طرف از آنچه شریک دیگر می کنند آگاه هستند، بنابراین هیچ شگفتی وجود ندارد؟ اگر پولی بر روی چیزی صرف می شود و دیگر نمی داند، این یک مشکل است. هر شریک باید گزینه ای برای مشاوره و دادن رضایت داشته باشد. و هر شریک نیاز به گوش دادن به مشتری و نه خود و یا فقط یکدیگر.

3. پول منطقه دیگری از مناقشات همه به پول می رسد. هنگامی که یک شریک از وجوه شرکت برای اهداف خارجی (دلایل شخصی یا حتی پروژه های حرفه ای دیگر) استفاده می کند، مشکلی وجود دارد. همین اتفاق می افتد زمانی که یک شریک پروژه های دیگر را بدون اینکه با دیگر همکاران مشورت کند، پروژه های دیگر را انجام می دهد. بهتر است یک نهاد جداگانه را راه اندازی کنید. وقتی پول می گیرید، مردم را مخدوش می کنید. مقدار پول مهم نیست - این اصل است. یک کسب و کار نمیتواند به عنوان یک بانک کلاسیک برای دیگران عمل کند. یک شریک اعتقاد دارد که دیگر از وضعیت استفاده می کند. این هرگز اتفاق نمی افتد اگر یک هزینه مشکوک وجود دارد، باید قبل از آن به طور دقیق مورد بحث قرار گیرد، بنابراین مشکل وجود ندارد.

نقاط مشترک خرده فروشی و آنچه در مورد آنها انجام دهید

برای ایجاد همکاری های شگفت انگیز، دراز مدت، برای hotpots و یا زمینه هایی که اختلاف نظر را ایجاد می کنند را دنبال کنید.

دو نقطه مشترک:

1. در یک فروشگاه خرده فروشی، تجربه خرید یک نقطه مشترک است. اگر یک شریک نشان می دهد که صفحه نمایش به رنگ آبی رنگ است و دیگر رنگ قرمز را دوست دارد، این یک تصمیم ذهنی است. هر دو می توانند درست باشند بنابراین، مسئولیت های خرید را جدا می کنید تا از این کار جلوگیری کنید.

2. هیچ یک از همکاران نباید گزارش مالی را انجام دهند . حسابداری باید توسط یک فرد خارجی انجام شود تا این گزارش اطلاعات صحیح را نشان می دهد و به همین ترتیب به هر دو طرف گزارش می شود، به خصوص در رابطه با جبران خسارت. قرار دادن شخص ثالث - حسابدار - برای کمک به تعیین اینکه پول چگونه انجام می شود و به دست آورده شده، یک سرمایه گذاری خوب و با ارزش در کسب و کار شماست. این یک راه ساده برای جلوگیری از این نوع کانون است.

گاهی اوقات ما چشم از دست می دهیم و فکر می کنیم باید حساب های خودمان را برای صرفه جویی در کمی پول انجام دهیم. این پنی عاقلانه و پوند احمقانه است. مسئولیت های جداگانه ای، استخدام یک حسابدار یا حسابدار، و این کار را به شیوه ای مناسب انجام دهید.

اطمینان حاصل کنید که شما می توانید نقاط مهم را مورد بحث قرار دهید. مسائلی که می تواند موجب ناراحتی یا ناراحتی در دیدگاه هرکدام از طرفین شود چیست؟ سپس، راهی برای جلوگیری از نقاط مختلف پیدا کنید. شما می خواهید رابطه تا حد امکان شفاف باشد. هر دو نفر باید اهداف مشارکت و آنچه را که دیگر انجام می دهند را درک کنند. هدف اصلی این است که برای یک مدت طولانی یک همکاری خوب داشته باشیم و این کار طول می کشد.