برخورد با منافع وکلا

کشف و مدیریت منافع طرفدار دادگستری

منافع وکیل منافع کمی از نام تجاری بد با توجه به نکته منفی تعارض و با توجه به این که این درگیری ها با عباراتی مانند "عدم تضاد" یا "ارائه کمک های نامناسب مشاوره" مرتبط است، آیا ما به راحتی می توانیم اگر تضاد منافع به عنوان چیزی خنثی تر، مانند فرصت های مشارکت مشتری یا ملاحظات مشتری محور نشانه گذاری شده است ؟

البته، به راحتی احساس غرور و یا اضطراب در مورد منافع طرفدار وکیل است. در ضمن، وکلا تمایل ندارند که یک اقدام غیرقانونی یا شلیک توسط یک مشتری، یا شلیک توسط یک شرکت خود، یا افزایش نرخ بیمه های غیر قانونی ، یا رشته تخصصی ، و یا رد صلاحیت توسط حریف، تجربه کنند. یا یک وضعیت غیرقابل پرداخت توسط یک مشتری که کشف یک درگیری از خود و یا هزینه چالش، و یا به یک disgorgement.

علی رغم ارتباطات منفی، منافع وکلا در مورد منافع، به هیچ وجه نباید کاملا بد باشد. بعد از همه، قوانین مربوط به آنها به طور گسترده ای برای حمایت از مشتریان توسعه یافته بود. در حالی که این قوانین هنوز وجود دارند، بنابراین فرصت های متعدد برای مدیریت مناقشات منافع ایجاد کنید. وکلا باید آنها را شناسایی و سپس گزینه های خود را برای رسیدگی به هر گونه مناقشه مورد نظر ارزیابی کنند.

چه منافعی دارد؟

اگر چه منافع متضاد در قوانین مدل حرفه ای حرفه ای انجمن انجمن آمریکایی مورد توجه قرار گرفته است، اصطلاح خود تعریف نشده است.

اصلاح کننده های گوناگونی در پرونده ها علیه وکلای متداول که منافع متفاوتی از مشتریان مختلف را نشان می دهند استفاده می شود. بنابراین، به عنوان مثال، قانون 1.7، که به اختلافات مربوط به مشتریان فعلی مربوط می شود، وکالت را از نمایندگی از مشتری محروم می کند، اگر این کار شامل یک درگیری متقابل از منافع است - هر چند که این قانون شامل استثنا است که اجازه می دهد یک وکیل با منازعه ای برای نشان دادن یک مشتری ارائه پیش نیازهای خاصی را انجام داده است.

سپس مدل قوانین 1.8 به جزئیات بیشتری در مورد آنچه که مجاز نیست، و استثنائات مشخص می کند که در واقع چیست. یکی دیگر از قاعده (1.9) مربوط به اختلافات مربوط به مشتریان سابق است. سپس تعارض منافع، که در قانون 1.10 مطرح شده است، ممنوع است که همه وکلا در یک شرکت از "آگاهانه" نمایند مشتری، اگر تنها یکی از آنها توسط قوانین درگیری از نمایندگی مشتری ممنوع است - با استثنائات بیشتر شمارش شده که در واقع نمایندگی را حتی در صورت عدم تضاد منافع، امکان پذیر می سازد. سپس اختلافات ویژه ای را که در قانون 1.11 مشخص شده است، در نظر می گیرند و در مورد سناریوهای مربوط به کارکنان دولت فعلی و سابق وجود دارد. قانون 1.12 مواردی را مطرح می کند که شامل قضات سابق و کارکنان قانون فعلی و آنچه که آنها می توانند انجام دهند و آنچه که آنها نمی توانند تا آنجا که به مشتریان و مسائلی که در آن قضات سابق و یا کارکنان قانون فعلی درگیر هستند، باشد. قانون 1.13 به حقوقدانانی که سازمانها را به عنوان مشتریان نمایندگی می کنند، مربوط می شود. وظایف به مشتریان احتمالی در قانون 1.18 صورت می گیرد. مناقشات منافع واقعا به سرعت گیج کننده است، به ویژه هنگامی که یک وکیل مدعی است که قوانین مدل فقط این هستند - مدل ها . البته وکیل باید به قوانین و مقررات و احکام اخلاقی حرفه ای و قضاوت در حوزه های قضایی که در آن به رسمیت شناخته شده است، عمل کند تا مشخص شود دقیقا چه جزیی از منافع است و چه چیزی مجاز است.

چگونه منافع متضاد بوجود می آیند؟

علیرغم بهترین تلاش وکلا، اختلافات منافعی بوجود می آیند. در بسیاری از موارد، این تنها منطقی است: به عنوان یک وکیل جوان تجربه بیشتری می کند و تخصص در یک منطقه خاص را تجربه می کند، مشتریان بالقوه بیشتری به دنبال این وکیل برای کمک به تخصص خود می گردند. این مشتریان احتمالی ممکن است در حقیقت منافعی را برای مشتریان فعلی شرکت یا مشتریان سابق شرکت داشته باشند. یک وکیل که چندین نهاد را در هر دعوی حقوقی نمایندگی می کند، ممکن است با احتیاط ادامه دهد. اعضای گروه ممکن است منافع به ظاهر سازگار داشته باشند که به سرعت می توانند واگرا شوند. به عنوان مثال، اگر یک وکیل تنها چند مسافر را که در یک تصادف اتومبیل در برابر یک تولید کننده خودرو بودند، اتفاق می افتد، یکی از مسافران می خواهد به سکونت بپردازند و دیگران نگذارند؟ اگر تصدیق راننده و همچنین خودروساز متهم خودرو را به عنوان علت حادثه مطرح می کند، چه می شود؟

مشتریان با منافع متفاوتی تنها وسیله ای برای ایجاد اختلافات وکالت در مورد منافع نیستند. یک وکیل کارآفرینی ممکن است در حال توسعه یک کسب و کار باشد که هیچ ارتباطی با عمل قانونی او، مانند یک شرکت سرمایه گذاری املاک و یا یک فروشنده آنلاین ندارد. چنین وکیل ممکن است نماینده این نهاد تجاری جدید را به عنوان یک معیار صرفه جویی در مصرف پول شروع کند، اما اگر وکیل صاحب تنها نباشد - در کوتاه مدت، اگر او شرکای تجاری داشته باشد، علاقه او و شرکای او ممکن است متفاوت باشد.

سپس، همچنین سناریوهای اجتماعی بیشتری وجود دارد که ممکن است منجر به درگیری منافع شود. چه اتفاقی می افتد اگر یک مشتری به طور عاشقانه با یک وکیل مشارکت داشته باشد؟ قانون مشخص می کند؟ بسته به صلاحیت دادگاه، ممکن است در شرایط خاص، ممنوعیت در رابطه با روابط جنسی وکیل با مشتری باشد. پس از آن، ممکن است در بحث درباره روابط جنسی دخالت داشته باشد.

مدیریت مناقشات منافع

به عنوان پیچیده به عنوان درک قوانین در مورد منافع وکلا، وکلا ممکن است به یاد داشته باشید که اغلب، آنها می توانند به رغم وجود مناقشات منافع، با ارائه شرایط خاصی، به ارائه یک مشتری ادامه دهند. در حالی که نمایندگی از مشتریانی که درگیری های خاصی دارند غیرقانونی است، یک وکیل ممکن است نماینده مشتری را که شامل اختلاف منافعی در مورد منافع ارائه شده است، ادامه دهد، به طور معمول، پیش شرط ها به اجرا در می آید. برای مثال، رضایت آگاهانه توسط مشتری ممکن است ضروری باشد. یا فایروال (همچنین به عنوان دیوار چینی نامیده می شود) ممکن است لازم باشد در اطراف یک وکیل ایجاد شود، به نحوی که در یک شرکت با یک وکیل مشخص که درگیر منافع است، بحث نمی شود. چه وکلا در مورد تفکیک منافع واقعا باید فکر کنند در مورد اینکه چگونه این منازعات را مدیریت می کنند، از نقطه شناسایی منازعات بالقوه تا تعیین اینکه آیا باز هم مجاز است و چه شرایطی، برای ارزیابی اینکه آیا چنین نمایشی پیگیری یا به سادگی کاهش یافته است.

عواقب وخیم در مدیریت اختلافات منافع بوجود می آید، البته، البته، نقطه ای در فرآیند که در آن یک وکیل زمانی است که یک درگیری کشف می شود. اگر یک درگیری در طی بررسی تضاد شناسایی مشخص شود، چنین وضعیتی ممکن است متفاوت از آنچه که در طی دادرسی در حال وقوع است با درگیری متقابل حل شود. قوانین ممکن است بسته به وضعیت موجودیتی که وکیل درگیر دارد، متفاوت باشد: آیا مشتری فعلی است؟ یک مشتری سابق؟ یک مشتری بالقوه چگونگی کشف کشمکش نیز ممکن است تأثیری در چگونگی نهایی شدن آن داشته باشد. آیا وکیل کشف اختلاف نظر داشت یا شخص دیگری آن را برای او کشف کرد؟ آیا این یک حریف بود، مشتری که در حال حاضر با اطلاعاتی که وکیل می تواند نادیده گرفته، یک قاضی یا یک شخص ثالث را پیش ببرد؟

مناقشات منافع می تواند به شدت پیچیده شود، به خصوص به عنوان دیگر عناصر یک عمل قانون در لمس است. به عنوان مثال، در چه شرایطی، در صورت وجود هرکدام، یک وکیل با مناقشه منافع، به یک وکیل دیگر در خارج از شرکت مراجعه می کند و همچنان هزینه ارجاع دریافت می کند؟

هنگامی که یک تضاد منافع پس از بازنمایی شناسایی شده است، چه کسی روبرو می شود و چگونه باید به برخی از اندیشه های جدی توجه کرد. باز هم، برخی از درگیری ها به راحتی مدیریت می شوند، با یک لغزش ساده نمایندگی یا به دست آوردن رضایت آگاهانه از احزاب مناسب. دیگران به راحتی حل نمیشوند و می توانند از یک بیمه گر تخلفی یا اقدامات دیگر برای اخراج و یا اجبار به خروج از یک موضوع اطلاع داشته باشند.

نگرانی های عملی

یک وکیل مواجه با منافع احتمالی احتمالی نیز می تواند در نظر بگیرد که موضع خود در یک شرکت، چه متعهد یا چه شریک و یا از مشاور، در نظر گرفته شود. چنین وکیل می تواند در مورد چگونگی حفاظت از مشتری، شرکت و خود در رسیدگی به مناقشه منافع در نظر بگیرد. باید توجه داشت که چگونه قاعدهمندانه میتوان تفسیر قوانین قابل اجرا را تفسیر کرد و پیامدهایی که ممکن است نتیجه شود، تفسیری است که در نهایت با یک دادگاه مطابقت ندارد. بعضی از روش های قانونی ممکن است ادعاهای مکرر تضاد منافع را افزایش دهند، حتی اگر چنین درگیری ها واقعا وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، زندانیان مجازات های طولانی مدت ممکن است مشتاقانه ادعا می کنند که پس از محاکمه یا ادعای متقابل پس از محکومیت به وکیل خود، که ممکن است دادگاه تجدیدنظر را به نتیجه برساند که کمک های غیر قانونی وکیل را متقاعد می کند.

در سناریوی ایده آل (به غیر از آنکه شامل هیچگونه درگیری نباشد)، درگیری های بالقوه قبل از نمایندگی مشخص می شود و سپس به طور مناسب مدیریت می شود. سناریو کمتر از ایده آل ممکن است شامل اشتباه یا قضاوت بد یا مشتریان ناراضی باشد که درمورد وکیل خود به نحوی مخالفتی با منافع آنها ندارند و در صورت عدم رعایت حریم خصوصی و اقدامات انضباطی و عدم پرداخت و اختیارات پرداخت و ادعاهای ادعایی.

با تحرک وکیل و درب های چرخشی وکلا به واسطه و خارج از ادغام خدمات دولتی و شرکت های حقوقی و شرکت های حقوقی متخلف و فروش اقدامات و تخصص وکالت می توانند منافع متقابل را به راحتی اجتناب کنند. باید به این نکته توجه داشت که چگونه تعارض ها شناسایی و مدیریت می شوند و به رویکرد کلی که مورد نظر است، به طور کلی کاهش می یابد و رضایت آگاهانه به دست می آید. اهداف بلند مدت یک وکیل و شرکت نیز ممکن است در نظر گرفته شود، در صورتی که در نهایت منافع احتمالی مورد توجه قرار گیرد. آیا مشتری، یا موضوع، کوچک است؟ آیا رضایت آگاهانه دیگران از مشتریان بزرگتر، قابل قبول یا وکلا قوی تر در یک شرکت بیگانه خواهد شد؟ به احتمال زیاد هر گونه سناریوی متضاد منافع برای پایان دادن به بد است؟ حتی یک نماینده مجاز به ارزش ریسک است؟