تعریف فروش و شما تعریف می کنید که چه چیزی برای خرید یک فروشنده خوب است
فروش اول و مهمترین معامله بین فروشنده و خریدار یا خریداران آینده ( بازار هدف ) است که در آن پول (یا چیزی که در نظر گرفته شده به ارزش پولی) برای کالاها یا خدمات مبادله می شود. بنابراین بهترین راه برای تعریف فروش، تمرکز بر مهارت های فروش است که برای انجام این معامله ضروری است. تعریف فروش به عنوان هنر بستن قرارداد، ماهیت فروش را محکم می کند.
اگر شما علاقه مند به بهبود مهارت های فروش خود هستید، متوجه می شوید که انواع مختلفی از فروش وجود دارد که باید از آن استفاده کنید یا باید اجتناب کرد، مانند فروش فشار بالا، فروش قانع کننده، فروش بدون فشار، فروش مشترک و غیره . اما همه آنها به انجام مبادله اساسی همان در پایان می رسد.
با این حال...
گفته می شود تفاوت بین بورس اوراق بهادار اصلی مانند خرید گاز در یک ایستگاه گاز برای خرید ماشین و خرید یک ماشین تفاوت دارد.
در اولین نمونه، مبادله بر اساس نیاز ساده ساخته شده است. مخزن گاز خودرو شما خالی است شما باید آن را با گاز پر کنید. ممکن است وجود داشته باشد (و احتمالا وجود ندارد) حتی یک فروشنده که درگیر آن است.
در مرحله دوم، مبادله بر اساس نیاز تولید شده (ایجاد شده از طریق بازاریابی ) ساخته شده است. فکر می کنید به یک ماشین جدید نیاز دارید زیرا شما متقاعد شده اید که باور کنید. فروشنده را برای هدایت و نیاز خود وارد کنید
بنابراین فروش در واقع یک طیف است و بیشتر فروش شامل اجرای هنر متقاعد کردن مصرف کننده است که خرید محصول یا خدمات به نفع او خواهد بود.
بعضی از افراد در هدایت و متقاعد کردن از آنها برترند؛ این فروشندگان فوق العاده هستند که واقعا ارزش طلای خود را دارند.
چطور چیزی می فروشید؟
هر محصول یا خدماتی که شما در حال فروش آن هستید، باید تلاش فروش خود را در ارتباط با مزایای محصول یا سرویس خود به مصرف کننده متمرکز کنید.
مزایا ممکن است ملموس یا غیرمستقیم باشند، اما مگر اینکه مصرف کننده فردی متقاعد شود که شخصا مزایای خود را تجربه کند، محصول یا سرویس شما به فروش نخواهد رسید.
در مورد آن فکر کنید چرا زنان بر روی پلک ها رنگ می کنند؟ آیا کسی در سراسر جهان واقعا نیاز به یک حلقه هولا دارد؟ این هنر فروش است.
چه چیزی باعث فروش فروشندگان موفق می شود؟
- توانایی ایجاد ارتباطات دراز مدت با مشتریان در یک زمان . اکثر فروشندگان خوب فکر می کنند که درازمدت و چگونه می توانند فروش فعلی را به کسب و کار بیشتر در آینده از همان مشتری یا از طریق ارجاع .
- توانایی گوش دادن و ماندن با توجه به نیاز مشتری. بیش از حد بسیاری از فروشندگان تمام وقت خود را صرف تلاش برای صحبت مشتری احتمالی به خرید فروش یا خدمات مورد نظر، بدون درک آنچه که مشتری واقعا می خواهد. مشتری ممکن است در محصولی که شما در حال فروش آن هستید علاقه مند نباشد اما ممکن است نیاز به یک محصول یا سرویس دیگری داشته باشید که می توانید در آینده یا در آینده آن را انجام دهید. یاد بگیرید چگونه به یک شنونده فعال تبدیل شوید.
- امیدوار نیست که چه چیزی نمی تواند تحویل دهد هیچ چیزی مشتری را سریعتر از وعده فروش شکسته نمی کند.
- سختی. یک فروشنده خوب می داند که ممکن است چندین تلاش برای فروش انجام دهد و هرگز از یک مشتری بالقوه شکایت نکند. در جایی از خط، یادآوری ایمیل یا تماس تلفنی ممکن است معامله را متوقف کند. یک فروشنده خوب نیز می داند کجا خط کشیدن بین پیگیری فروش بالقوه و تسویه حساب مشتری است.
- خود انگیزشی و نگرش مثبت. فروشندگان موفق دارای سطوح بالایی از ابتکار عمل هستند و نیازی به ارزیابی میکروکنترلر ندارند. آنها به طور مداوم به دنبال فرصت های جدید و مشاهده شکست به عنوان یادگیری تجارب است. آنها خود را برای عملکرد خود مسئول می کنند و دیگران را تحت فشار نمی گذارند و یا شرایط اقتصادی فعلی را برای عدم موفقیت در نظر نمی گیرند.
- به طور مداوم به دنبال راه هایی برای تبلیغ محصولات و خدمات با انتشار کارت های کسب و کار و دیگر مواد تبلیغاتی برای دریافت کلمه . این شامل استفاده از ایمیل ها، به روز رسانی وب سایت ها و پست های رسانه های اجتماعی است، به طوری که مشتریان می توانند با آخرین محصولات یا خدمات ارائه شده از طریق فیس بوک ، LinkedIn ، توییتر و Pinterest نگهداری شوند . (دیدن
- سرمایه گذاری در جامعه خود. بازگشت به جامعه ای که در آن زندگی می کنید با اهدا دادن به موسسات خیریه، حمایت از گروه های اجتماعی و مشارکت در فعالیت های داوطلبانه نه تنها برای روحیه خوب است، بلکه برای کسب و کار نیز مفید است. سرمایه گذاری در جایی که زندگی می کنید، این احتمال را افزایش می دهد که مشتریان در صورت نیاز به محصولات یا خدمات خود، مزایای خود را نشان دهند.
همچنین شناخته شده به عنوان: مهارت های فروش.
مثال: فروش مواد غذایی ارگانیک در حال تبدیل شدن بیشتر و سودآورتر است، زیرا مصرف کنندگان بیشتر مایل به پرداخت حق بیمه به نفع مواد غذایی هستند که ظاهرا "سالم" هستند.